Category:Persian compound terms
Newest and oldest pages |
---|
Newest pages ordered by last category link update: |
Oldest pages ordered by last edit: |
Persian terms composed of two or more stems.
- Category:Persian compound verbs: Persian light verb constructions consisting of a verb and a non-verbal element, such as a noun.
- Category:Persian dvandva compounds: Persian terms composed of two or more stems whose stems could be connected by an 'and'.
Jump to: Top – آ ا ب پ ت ث ج چ ح خ د ذ ر ز ژ س ش ص ض ط ظ ع غ ف ق ک گ ل م ن ه و ی |
Subcategories
This category has the following 2 subcategories, out of 2 total.
C
D
- Persian dvandva compounds (0 c, 1 e)
Pages in category "Persian compound terms"
The following 200 pages are in this category, out of 1,119 total.
(previous page) (next page)N
Н
آ
- آب حیات
- آب زندگانی
- آب و جارو
- آب و هوا
- آبتنی
- آبجو
- آبخور
- آبدار
- آبدست
- آبرو
- آبروی
- آبشار
- آبلیمو
- آبکند
- آبگیر
- آبیاری
- آبانبار
- آبگوشت
- آتشکده
- آتشی
- آتشبازی
- آتشبس
- آتشزا
- آتشفشان
- آتشنشان
- آتشنشانی
- آدمکش
- آذرگون
- آزادراه
- آسمانرنگ
- آسمانگون
- آسمانخراش
- آسیاب
- آشپز
- آشپزخانه
- آشپزی کردن
- آفتاب
- آلوبالو
- آلودگی
- آموزشگاه
- آموزگار
- آنجا
- آنقدر
- آنچه
- آه کشیدن
- آهنربا
- آهوپای
ا
- ابرقدرت
- ابرنواختر
- اتفاق افتادن
- اثر گلخانهای
- اجازه دادن
- اجاقگاز
- احساس کردن
- ادامه دادن
- ادبخانه
- ادبی
- ارزیابی
- ازار
- ازدواج کردن
- استان یزد
- استروشن
- اسپرزه
- اسپرمکش
- اسیدپاشی
- اشترخار
- اضافه کردن
- اعتقاد داشتن
- اعلام کردن
- اقیانوس آرام
- اقیانوس اطلس
- اقیانوس منجمد جنوبی
- اقیانوس منجمد شمالی
- اقیانوس هند
- اللهقلی
- المزده
- امامزاده
- امامقلی
- امانپور
- امیدیار
- امیرتومان
- امیرلشکر
- انرژی جنبشی
- انرژی مکانیکی
- انوشیروان
- انکار کردن
- انگشت پا
- انگشتر
- اهل ایمان
- اهل جهان
- اهل حال
- اهل خبره
- اهل درد
- اهل دل
- اهل دنیا
- اهل صنعت
- اهل فساد
- اهل قبور
- اهل قلم
- اهل مجلس
- اهل معرفت
- اهل هنر
- اورنگزیب
- اژدهافش
- اگرچه
- ایمانقلی
- اینجا
- اینقدر
ب
- با این همه
- با این که
- با هم
- با وجود
- بادبان
- بادبزن
- بادگیر
- بارانداز
- باربر
- باز آمدن
- باز شدن
- بازجو
- بازدید
- بازرسی
- بازرگانی
- بازسازی
- بازنشسته
- بازپرداخت
- بازگشتن
- باسوادی
- باشگاه
- باعث شدن
- بالگرد
- بامزه
- باهوش
- باور کردن
- ببر بیان
- بحکم
- بختیار
- بخشبندی
- بخصوص
- بد آمدن
- بدبخت
- بدحجاب
- بدخیم
- بددل
- بدر
- بدرنگ
- بدرود
- بدروزگار
- بدمعاش
- بدنام
- بدنامی
- بدنهور
- برآمدن
- برآورد
- برابر
- برانداختن
- برای
- بربری
- برخال
- برخلاف
- برخوردن
- برداشتن
- بردوختن
- بردگی
- بررسی
- برفروب
- برقرار
- برنامه
- برپا
- برچیدن
- برکنار
- برکندن
- برگزار
- برگزیدن
- برگشادن
- برگشتن
- برگشودن
- بزرگداشت
- بزرگسال
- بزرگامید
- بشردوست
- بشردوستی
- بعد از
- بلاصاحب
- بلافاصله
- بلای عشق
- بلنجاسپ
- بلنجمشک
- بلندگو
- بلکه
- بمباران
- بمبگذار
- بمبگذار انتحاری
- بنابراین
- بنام
- بندر
- بندری
- بنیانگذار