ماهیت در اصطلاح منطق سنتی آن، کلی ذاتی است که در جواب «این چیست؟» یا «ما هو؟» می‌آید. ماهیت از کلیات خمس نیست، ولی از مفاهیم اصلی آن است و ذات و عرض در ارتباط با آن معین می‌شوند. ماهیت و وجود دو موضوع علم فلسفه می‌باشند. به حد و اندازه‌ای که وجود به خود می‌گیرد یا آن موجود را به آن نام می‌شناسند ماهیت آن موجود می‌گویند. مثلاً انسان، ماهیت وجودی این حیوان ناطق است. ماهیت عارض بر وجود و شاخص تشخیص تمایز میان موجودات است.

بنوززو گوتزولی

منشاء تفاوت‌ها، ماهیت است

ویرایش

موجودات در اصل «بودن» و «هستی» با یکدیگر تفاوت ندارند. بنابراین، یکسان نبودن و تفاوت میان آن‌ها منشأ دیگری دارد که می‌توان از آن تحت عنوان «ماهیت» سخن به میان آورد. ماهیت هرچه باشد و هر چیزی که دربارهٔ آن گفته شود، خصلت تفرقه و پراکندگی دارد و با توجه به آن می‌توان گفت: «فلان موجود نوعی، غیر از موجود نوعی دیگر است.» اگر از ماهیت، صرف نظر شود و ادراک آن برای اشخاص میسر نگردد، سخن گفتن از تفاوت میان انواع موجودات امکان‌پذیر نخواهد بود و آنجا که تفاوت میان انواع مطرح نباشد، از تفاوت میان افراد نیز سخن به میان نمی‌آید.

اگر تفاوت میان افراد، تحقق نداشته باشد، تفاوت میان احوال و اوقات یک فرد نیز تحقق نمی‌پذیرد. احوال متفاوت یک فرد را در خود همان فرد باید جستجو کرد و تفاوت میان افراد یک نوع نیز در مقایسه با همان نوع معنی پیدا می‌کند و تفاوت میان انواع موجودات نیز به تفاوت ذاتی ماهیات مربوط می‌گردد. به این ترتیب، منشاء همه تفاوت‌ها در عالم، ماهیت بوده و اختلاف ماهیت‌ها نیز ذاتی شناخته می‌شود.


پیوند به بیرون

ویرایش
  NODES