فارسی

ویرایش

(تُ)

تُخْمیْ :(tokhmi) در گویش گنابادی یعنی کیری ، بد اخلاق ، عُنُقْ

  1. ویژگی حیوانی که از نژاد بهتر است و برای تولید مثل از آن استفاده می‌شود.
  2. ویژگی گیاهی مناسب برای گرفتن تخم به منظور استفاده در کاشت بعدی (کشاورزی)

(عا.)

  1. به درد نخور، ساختگی، بی فایده.

منابع

ویرایش
  • فرهنگ لغت معین
  1. یعنی به درد نخور آشغال اصلا یه چیزی.
  2. کنایه از تخم بادمجان دارد و در مورد خیار چنبر بعنوان خیار تخمی نیز بکار میرود.

برگردان‌ها

ویرایش
انگلیسی
spermatic
  NODES