سال
فارسی
ویرایشریشه لغت
ویرایش- پهلوی
ویکیپدیا مقالهای دربارهٔ سال دارد |
آوایش
ویرایش- /سال/
اسم
ویرایشسال
- واحد اندازهگیری زمان معادل سیصدوشصتوپنج شبانه روز و حدود پنج ساعت و چهلونُه دقیقه در سال شمسی یا معادل سیصدوپنجاهوچهار روز در سال قمری.
- سال به زبان معیار باستان به دو معنی بوده که در ساختار جمله تفهیم میشده؛ نخست انداختن مثل انداختن سطل آب به چاه برای کشیدن آب جهت استفاده. و دیگر به معنی احداث بوده مانند خانه ساختن، پل ساختن.
- ریشه واژه یِ " سال" در زبانِ اوستایی به " سَرِذَ/سَرِد" برمی گردد ( هرچند که واژه یِ یارِ نیز در اوستایی بوده است ) . در زبان پهلوی نیز همان " سال" بوده است. دگرگونیِ آوایی ( ر/ل ) یا ( رد/ل ) در زبانهای ایرانی رواگمند بوده است. در زبانِ اوستیِ خاوری ( ostossetisch ) نیز " سِرد" به چمِ " تابستان" بوده است.
- فرانسوی
اسم
ویرایش- اتاق بزرگ، تالار.
ترجمهها | ||||||||
---|---|---|---|---|---|---|---|---|
منابع
ویرایش- فرهنگ لغت معین/ فرهنگ بزرگ سخن/ فرهنگِ واژه های اوستا/ فرهنگنامه زبان ایرانی باستان