تعریف دیگری مشکل است؛ زیرا واژهٔ دیگری برای موجوداتِ متعین دیگر به کار برده می‌شود و گاهی به معنی مختلف، مباین و متمایز به کار برده می‌شود. معنی «دیگری» در مقابل معنی من است.

ادراک، امری ضروری است و اگر انسان چیزی را درک نکند. نور حیاتش خاموش خواهد شد.[۱]

تا زمانی که یک انسان «نیروی حیاتی» دارد؛ یعنی «آگاهی» دارد، بلا استثنا «من» خواهد داشت، چون ناگزیر به «ادراک» است و این آگاهی می‌تواند معطوف دیگری باشد. از مهمترین فیلسوفانی که روی این موضوع کار کرده اند میتوان به هگل، نیچه و شوپنهاور اشاره کرد.[۲]

منابع

ویرایش
  1. جمیل صلیبا - منوچهر صانعی دره بیدی، فرهنگ فلسفی، انتشارات حکمت - تهران، چاپ: اول، ۱۳۶۶ ص ۳۹۹
  2. The Encyclopedia of Philosophy (1967) Vol. 8, p. 186.
  NODES