نبرد تاوتون

این نسخهٔ پایداری است که در ۲ اکتبر ۲۰۲۴ بررسی شده است.

نبرد تاوتون (انگلیسی: Battle of Towton) نبردی از جنگ‌های انگلیسی موسوم به جنگ رزها[و ۱] بود که در تاریخ ۲۰ مارس ۱۴۶۱، در نزدیکی روستای تاوتون،[و ۲] در یورک‌شر شمالی[و ۳] انگلستان رخ داد و وجه تمایز مشکوکی دارد مبنی بر اینکه؛ «احتمالاً، بزرگ‌ترین و خونین‌ترین نبرد رخ‌داده در خاک انگلستان است.»[۴][الف] در این نبرد که برای ۱۰ ساعت و میان حدود ۵۰۰۰۰ سرباز، در هوای برفیِ ۲۰ مارس — مصادف با یک‌شنبه نخل[و ۴] — به وقوع پیوست، ارتش یورک‌ها[و ۵] توانست به پیروزیِ قاطعی در مقابل مخالفان لنکستری خودش دست یابد. نتیجهٔ این رویداد، خلع هنری ششم[و ۶] لنکستر[و ۷] از سلطنت و بر تخت نشستنِ ادوارد چهارم[و ۸] بود.

نبرد تاوتون
بخشی از جنگ رزها
Armoured men on horses and on foot attack each other with swords and polearms in a river. The ones on the right are seeking to flee the battle while pursued by the mass of men who are charging in from the left.
نبرد تاوتون، به تصویر کشیده شده توسط ریچارد کاتون وودویل، جونیور. (۱۸۵۶–۱۹۲۷)
تاریخ۲۹ مارس ۱۴۶۱
موقعیت
نتایج پیروزی قاطع یورک‌ها
طرف‌های درگیر
White rose دودمان یورک Red rose دودمان لنکستر
فرماندهان و رهبران
ادوارد چهارم
ریچاد نویل
جان دی موبری
ویلیام نویل
هنری بیفورت
آندرو ترولپ 
هنری پرسی 
هنری هولاند
قوا
۲۵٬۰۰۰–۳۰٬۰۰۰ سربازان ۳۰٬۰۰۰–۳۵٬۰۰۰ سربازان
تلفات و خسارات
۳٬۰۰۰ تا ۴٬۵۰۰ کشته [۱] ۶٬۰۰۰ تا ۸٬۵۰۰ کشته [۲][۳]

هِنری ششم، در سال ۱۴۲۲ — زمانی که ۹ ماهه بود — جانشین پدرش، هنری پنجم[و ۹] شد. هر چند «در آینده نشان داد که حاکمی ناکارآمد و ضعیف است و از دیدگاه ذهنی، ناسالم بود.» همین موضوع سبب گردید تا اشراف پیرامونش، برای کنترل وی برنامه‌ریزی کنند. در دهه ۱۴۵۰، مناقشهٔ دودمان بوفورت و ملکه مارگارت آنژو[و ۱۰] علیه ریچارد، دوک یورک[و ۱۱] و بستگان وی، باعث بدتر شدن شرایط گردید. در اکتبر ۱۴۶۰ «پارلمان با تصویب اعلامیه سازش،[و ۱۲] دوک یورک را به عنوان جانشین هِنری برگزید.» از آنجایی که چنین انتسابی از جانب پارلمان، به معنی خلع ید ادوارد وست‌مینستر[و ۱۳] — فرزند هِنری و ملکه مارگارت آنژو — از تاج و تخت پادشاهی بود، ملکه به همراه پیروان لنکستر «از پذیرش و تمکین به چنین روندی سر باز زدند.» آنها ارتش بزرگی را تجهیز کرده و «یورک» را به همراه پسر دومش، ادموند، ارل روتلند، در دسامبر و در ویکفیلد[و ۱۴] به قتل رساندند. ادوارد، فرزند دیگر و وارث یورک که توسط سیتی لندن تأمین مالی می‌شد — بر طبق مفاد اعلامیه سازش[ب] — پشتوانه کافی برای محکوم کردن هِنری و اعلام پادشاهی خود پیدا کرد. از نبرد تاوتون، به عنوان نشانهٔ راستینِ تأثیر پیروزی نظامی، در جهت رسیدن به تاج و تخت انگلستان یاد می‌گردد.

یورک‌ها وقتی به میدان نبرد رسیدند، تصور خودشان چنین بود که «از لحاظ نیروی نظامی دست برتر را دارند» زیرا بخشی از قوای آنها که تحت فرماندهی دوک نورفک[و ۱۵] بود، هنوز به میدان نبرد نرسیده بود. لرد فوکنبرگ[و ۱۶] — از رهبران ارتش یورک — به گروه کماندارانش دستور داد: «ضمن بهره‌گیری از شدت و جهش باد، دشمان خود را با بیشترین بُرد هدف، مستاصل کنند.» نتیجهٔ چنین تدبیری، کارساز بود و تبادل تیرها (از جانب هر دو ارتش)، تقریباً یک‌طرفه و به نفع یورک‌ها بود. پاسخ کمانداران لنکستر — به دلیل قرار گرفتن در جهت مخالف باد — بی‌اثر و بدون نتیجهٔ لازم بود. با توجه به این موضوع «ارتش لنکستر، ناچار و متقاعد به ترکِ مواضع دفاعی خود شد.» متعاقب آن، مبارزه تن به تن شکل گرفت که برای ساعت‌ها به طول انجامید و رزمندگان را خسته و فرسوده کرد. رسیدن مردان «نورفک» به میدان نبرد به همراه تشجیع لشکر توسط ادوارد، به ارتش خستهٔ یورک، روحیه مضاعف دمید و باعث شد تا دشمان خود را از پای درآورند. بسیاری از سربازان ارتشِ شکست‌خوردهٔ لنکستر، در هنگام فرار از قتلگاه نبرد، کشته شدند؛ برخی از آنها «در تلاش برای گریز از مهلکه نبرد، همقطاران خود را — که زیر دست و پا افتاده بودند — لگدمال کرده و از روی آنها می‌گذشتند.» برخی دیگر نیز در رودخانهٔ مجاور میدان نبرد، کشته یا غرق شدند و گفته می‌شود؛ «این موضوع باعث شد تا آب رودخانه برای چندین روز به رنگ خون درآید.» چندین زندانی بلندپایه از ارتش شکست‌خوردهٔ لنکستر نیز گردن زده شدند.

قدرت دودمان لنکستر در نتیجهٔ این نبرد به شدت کاهش یافت. هنری از کشور فرار کرد و بسیاری از قدرتمندترین پیروان او «حالا دیگر یا کشته یا در تبعید دوران پس از جنگ بودند» و پادشاه جدیدی به نام ادوارد چهارم را برای حکومتِ بر انگلستان باقی گذاشتند. از سال ۱۹۲۹ میلادی و به پاس بزرگداشت این نبرد، یادمان «صلیب تاوتون» در میدان وقوع جنگ بر پا شده است و بقایای مختلف باستان‌شناسی و گورهای دسته‌جمعی — با وجود گذشت قرن‌ها پس از این نبرد — در این منطقه پیدا شده است.

پیش زمینه

ویرایش
 
 
تاوتون
 
ویکفیلد
 
نورث‌همپتون
 
مورتیمورز کراس
 
سنت. آلبانس
 
لندن
 
یورک
موقعیت‌ها:
  – نبرد تاوتون؛   – سایر نبردها؛   – سایر مکان‌ها


در سال ۱۴۶۱ میلادی، انگلستان ششمین سال از جنگ‌های داخلی موسوم به جنگ رزها را پشت سر می‌گذاشت؛ جنگ‌هایی میان دو دودمان رقیب یورک و لنکستر بر سر تصاحب تاج و تخت. لنکسترها، پُشت‌گرم و دِلخوش به پادشاهی هنری ششم بودند که یک مرد بی‌اراده و مبتلا به حملات جنون بود.[۶][پ] رهبری یورک‌ها در ابتدا بر عهدهٔ ریچارد یورک، سومین دوک یورک بود که همراهی تعداد اندکی از نجیب‌زادگانِ علاقه‌مند به پادشاهی‌اش، به ویژه، خویشاوندان نزدیکش از خاندان بوفورت[و ۱۷] را داشت. به دلیل رقابت میان حامیان بانفوذ هر دو جناح، تلاش‌های یورک برای برکناری افراد مورد علاقهٔ «هِنری» از قدرت، منجر به شعله‌ور شدن جنگ گردید.[۶][۸] در سال ۱۴۶۰ و پس از دستگیری «هِنری» در نبرد نورت‌همپتون،[و ۱۸] «دوک یورک» — کسی که خون سلطنتی در رگ‌هایش جریان داشت — مدعی تاج و تخت شد. متعاقب این موضوع، حتی نزدیکترین حامیان اشرافی یورک نیز تمایلی به براندازی دودمان نشان ندادند و به عنوان یک راهکار و با اکثریت آرا، به اجرای بندی مهم از اعلامیه سازش مبنی بر تصاحب تاج و تخت توسط یورک‌ها و وارثان آن‌ها — تنها پس از مرگ «هِنری» — رای دادند.[۹][۱۰]

مارگارت آنژو [ملکهٔ انگلستان] از قبول این ترتیبات که مقدمهٔ خلع ید فرزندش — ادوارد — از تاج و تخت پادشاهی بود، سر باز زد چرا که آن را حق قانونی وی می‌پنداشت. او [ملکه] پس از پیروزی یورک‌ها در «نبرد نورت‌همپتون» به اسکاتلند گریخته بود و در آنجا مشغول بسیج نمودن سرباز گردید و به پیروانش وعدهٔ آزادی برای غارت در هنگامهٔ یورش به سمت جنوب از طریق انگلستان را صادر کرد. در همین زمان، حامیان لنکستری وی نیز در شمال انگلستان گِرد هم آمدند و برای ورود او آماده شدند. یورک که تهدید را نزدیک می‌دید با ارتش خود برای مقابله با این فتنه به راه افتاد اما در دام نبرد ویکفیلد گرفتار شد. در جریان نبرد موصوف، «دوک» و پسر دومش، ادموند، ارل روتلند[و ۱۹] توسط لنکسترها گردن زده شدند و سر آنها بر روی میخ‌هایی نصب شد و در بالای «میکل‌گیت بار»[و ۲۰] قرار گرفت که دروازهٔ ورود به شهرستان یورک بود.[۱۱] به دنبال چنین وقایعی، رهبری دودمان یورک به دست وارثش، ادوارد رسید.[۱۲]

فاتحان «نبرد ویکفیلد»، به ارتش مارگارت ملحق شدند و به اتفاق رهسپار جنوب گردیدند و شهرهای بین راه را مورد غارت و چپاول قرار دادند. آن‌ها پس از شکست دادن ارتش یورک‌ها به رهبری ریچارد نویل، شانزدهمین ارل واریک،[و ۲۱] در دومین نبرد سنت آلبنز[و ۲۲] «هِنری» را از بند اسارت نجات داده و پس از آن، به غارت خود تا رسیدن به لندن ادامه دادند. انتشار اخبار این غارتگری سبب شد تا شهر لندن از ترس تکرار چنین وقایعی، تمایلی به گشودن دروازه‌های خود به روی «هِنری» و مارگارت نداشته باشد. ارتش لنکستر در مضیغهٔ آذوقه و تدارکات بود و وسیله‌ای نیز برای تأمین چنین مایحتاجی نداشت. مارگارت آگاهی یافت که ادوارد — پسر بزرگ‌تر ریچارد یورک — در نبرد مورتیمرز کراس[و ۲۳] در «هرفوردشایر»[و ۲۴] به پیروزی رسیده و پس از آن به سمت لندن در حال حرکت است؛ بنابراین برای احتراز از برخورد با او به همراه لنکسترها به سمت شهر یورک عقب‌نشینی کرد.[۱۳][۱۴] «واریک» و باقی‌مانده نیروهایش، به منظور پیوستن به لشکر ادوارد و یورک‌ها از «سنت آلبانز» حرکت کرد و در همین زمان، لندن — همان ولایت از دست رفتهٔ هِنری — پذیرای ادوارد و ارتش وی بود و از آن‌ها استقبال به عمل آورد. یورک‌ها نیازمند توجیهی قانع‌کننده در راستای ادامهٔ مناقشه علیه پادشاه و پیروان لنکستری وی بودند و چنین موضوعی سبب شد تا «واریک» در چهارم مارس، پادشاهی رهبر جوان یورک‌ها را با عنوان «شاه ادوارد چهارم» اعلام نماید. چنین ادعایی، برخلاف ادعای مطرح‌شدهٔ پیشین توسط ریچارد یورک (پدر ادوارد) — که چندی قبل‌تر مطرح شده بود — این مرتبه مورد استقبال اشراف و نجبا قرار گرفت زیرا اقدامات لنکسترها را خیانت به توافق‌نامهٔ قانونی می‌دانستند.[۱۵][۱۶]

 
ارتش یورک‌ها (به رنگ سفید) و لنکسترها (به رنگ قرمز) در حال عزیمت به سمت تاوتون.

با توجه به چنین رویدادی، انگلستان دارای دو پادشاه گردید و بدیهی بود که چنین موضوعی نمی‌توانست برای مدتی طولانی مستمر بماند؛ به ویژه اگر ادوارد به شکل رسمی تاجگذاری می‌کرد.[۱۶] متعاقب چنین وقایعی و با هدف جلب افکار عمومی، ادوارد فرمان عفو و بخشندگی برای آن دسته از نجیب‌زادگانی را صادر نمود که اقدام به ترک «هِنری» می‌نمودند. هر چند، پیشنهاد وی مشمول ثروتمندان لنکستر نمی‌گردید.[۱۷] پادشاه جوان سپس پیروانش را فراخواند و از آن‌ها خواست تا برای پس گرفتن شهرستان خانوادگی‌اش (یورک) و همین‌طور برکناری «هِنری» به آن سمت لشکرکشی کنند.[۱۸] ارتش یورک‌ها از سه مسیر مختلف به راه افتاد. عموی واریک، لرد فوکنبرگ، وظیفه یافت تا مسیر به سمت یورک را که توسط ادوارد رهبری می‌گردید، به عنوان مسیر اصلی پاکسازی نماید. دوک نورفک به سمت شرق فرستاده شد تا نیروهای جدیدی را جلب و قبل از نبرد، مجدداً به ادوارد بپیوندد و در نهایت، لشکر واریک از طریق «میدلندز» به سمت غرب سپاه و گروه اصلی حرکت کرد. در بیست و هشتم مارس، هنگامی که طلایه و پیشاهنگ ارتش یورک‌ها قصد بازسازی و عبور از گذرگاه فری‌بریج[و ۲۵] با هدف تصرف پل رودخانه آیر[و ۲۶] را داشتند توسط نیروی کوچکی شامل ۵۰۰ سرباز از لنکسترها مورد حمله قرار گرفتند و از مسیر اصلی منحرف شدند؛ این حمله که به رهبری جان کلیفورد، نهمین بارون دی کلیفورد شکل گرفته بود، در تاریخ به عنوان نبرد فری‌بریج[و ۲۷] مشهور گردید.[۱۹]

ادوارد ضمن اطلاع از چنین تقابلی، نیروهای اصلی خود را به سمت پل فرستاد و تن به یک نبرد طاقت‌فرسا داد. اگر چه یورک‌ها از لحاظ عددی برتری داشتند، اما باریکی پل و تنگی فضای نبرد باعث ادامهٔ جنگ در شرایط مساوی گردید و چنین تاکتیکی مناسب و دل‌خواه لنکسترها بود. ادوارد، برای برون‌رفت از چنین مخمصه‌ای، تعدادی از سواران را تحت فرماندهی «فوکنبرگ» به گدار رودخانه کسلفورد[و ۲۸] فرستاد تا ضمن دور زدن پل، نیروهای مدافع را از عقب و غافلگیرانه مورد یورش قرار دهند. حفاظت از این گدار از طرف لنکسترها به عهدهٔ هنری، ارل نورتمبرلند[و ۲۹] سپرده شده بود. هر چند، [ارل نورتمبرلند] اندکی دیر به موضعش رسید؛ درست همان زمانی که نیروی یورک از «گدار» رودخانه عبور کرده و برای حمله به لنکسترها از سمت مخالفشان به طرف «فری‌بریج» می‌تاختند. لنکسترها ضمن اقدام به عقب‌نشینی ناخواسته، تا «دینتینگ دال»[و ۳۰] تعقیب و در همان منطقه، همگی آن‌ها کشته شدند. کلیفورد به واسطهٔ اثابت نیزهٔ یک کمان به گلویش کشته شد. پس از پاکسازی مناطق اطراف از نیروهای لنکستر، یورک‌ها اقدام به بازسازی و تعمیر پل نمودند و با تبدیل آن به یک اردوگاه موقت، یک شب را در شربورن-این-المت[و ۳۱] گذراندند. ارتش لنکسترها به سمت «تدکستر»[و ۳۲] در حدود ۲ مایل (۳٫۲ کیلومتر) شمال تاوتون حرکت کرد و در آنجا اردوگاه خودش را برپا نمود.[۲۰] در آغاز سپیده‌دم روز بعد هر دو سپاه اردوگاه خودشان را در زیر آسمان تاریک و مملو از بادهای قوی برچیدند.[۲][۲۱] آن روز مصادف با یک‌شنبه نخل بود که روزی مقدس و پراهمیت در میان مسیحیان محسوب می‌گردید. با این احوال نیروهای دو سپاه برای نبرد پیش‌رو آماده گردیدند. با توجه به برخی اسناد، ادعای تعامل برای جلوگیری از وقوع نبرد در آن روز مطرح شده اما پذیرش گسترده‌ای برای احتراز از درگیری به واسطهٔ حرمت این روز به عمل نیامد.[۲۲][ت] عموماً نام این نبرد به نام روستای تاوتون شناخته می‌شود، که در نزدیکی میدان جنگ و منطقه تسویه حساب قرار داشت و در آن زمان به عنوان برجسته‌ترین منطقه در آن ناحیه شناخته می‌گردید.[۲۴]

ترکیب نیروها

ویرایش

منابع معاصر همان دوره اعلام نموده‌اند که هر دو ارتش بسیار بزرگ بودند.[۲۵] به بیان آن‌ها بالغ بر ۱۰۰۰۰۰ نفر مرد جنگی در نبرد حضور داشته و جنگیده‌اند.[۲۶] یکی از منابع معاصر به نام رویدادنامه گریگوری[و ۳۳] مربوط به قرن پانزدهم، ادعا می‌کند که تعداد سربازان در هر لشکر بالغ بر ۱۰۰۰۰۰ نفر بوده است.[۲۵] تصور مورخان بر است که این آمار و ارقام اغراق‌آمیز هستند و معتقدند که رقم ترکیبی میان ۵۰۰۰۰ تا ۶۵۰۰۰ نفر محتمل‌تر است که چیزی معادل یک تا دو درصد از کل جمعیت انگلستان در آن مقطع بود.[۲۷][۲۸][۲۹][۲۸] با این وجود، حضور این دو ارتش تجمیع شده در تاوتون یکی از بزرگ‌ترین گردهمایی‌های نظامی در آن زمان بود.[۲۶] واکاوی اسکلت‌های پیدا شده در یک گور دسته‌جمعی میان سال‌های ۱۹۹۶ تا ۲۰۰۳ میلادی نشان داد که سربازان حاضر در آن نبرد از اقصی نقاط مختلف گرد هم آمده بودند؛ آن‌ها به‌طور متوسط بین ۲۴ تا ۳۰ سال سن داشتند و بسیاری از آن‌ها جانبازان نبردها و درگیری‌های قبلی بودند.[۳۰]

 
بدون حضور و رهبری ادوارد در جبههٔ نبرد، یورک‌ها به راحتی و به سرعت شکست را پذیرا می‌شدند.

بسیاری از شوالیه‌ها و اشراف — حدود سه‌چهارم از اشراف انگلستان در آن مقطع — در این نبرد جنگیدند.[۲۸] ۸ نفر از آن‌ها به جانبداری از یورک‌ها سوگند یاد کرده بودند در حالی که حداقل ۱۹ نفر دیگر، به حمایت از لنکسترها متعهد شده بودند.[۳۱]

این نبرد سرنوشت یکی از دو پادشاه را برای ایفای نقش طولانی و حکومتِ بر انگلستان مقدر می‌کرد؛ برخلاف «ادوارد» که در میان مردان خود برای جنگیدن در میدان نبرد حضور داشت، «هِنری» و مارگارت به دور از نبردگاه و در یورک باقی ماندند.[۲۸] لنکسترها پادشاه خود را به عنوان یک عروسک خیمه‌شب بازی در دستان همسرش می‌پنداشتند[۳۲] و بیشتر نگران عدم تعادل روحی وی بودند.[۳۳] ادوارد [در مقایسه با «هِنری»] الهام‌بخش پیروان خود بود. او [ادوارد] ۱۸ ساله و بلندی قامتش به ۶-فوت-۳ ۱۲-اینچ (۱٫۹۲-متر) می‌رسید که همین موضوع به همراه پیشاهنگی او در میان صفوف لشکر باعث می‌شد تا در لباس رزم بسیار باشکوه و پرابهت به نظر برسد.[۳۴] علاوه بر این موارد، مهارت بسیاری نیز در مبارزه داشت. او مردان خود را در خط مقدم رهبری می‌نمود؛ به آن‌ها انگیزه و به روحشان نشاط‌بخشی لازم را ارزانی می‌داشت.[۳۵] «ادوارد» ترجیح می‌داد که در این نبرد همانند جنگ‌های پیشین از یک تاکتیک جسورانهٔ تهاجمی برجسته استفاده نماید.[۲]

«واریک» — از رهبران برجستهٔ یورک‌ها — که پیش‌تر و در نبرد فری‌بریج از ناحیه پا مجروح شده بود، در نبرد حضور نداشت.[۳۶] «نورفک» نیز برای مشارکت در جبههٔ نبرد، بسیار سالخورده بود و سربازان تحت امر او توسط والتر بلونت، نخستین بارون مانتجوی[و ۳۴] و رابرت هورن[و ۳۵] فرماندهی می‌شدند؛ چنین موضوعی می‌توانست مزیت باشد، چرا که از «نورفک» به عنوان یک متحد غیرقابل پیش‌بینی یاد می‌گردید.[۳۷][ث]

«ادوارد» به‌طور قابل‌توجهی به عموی واریک — لرد فوکنبرگ — که کهنه‌سرباز جنگ‌های انگلیس-فرانسه، مشهور به جنگ صد ساله[و ۳۶] بود تکیه داشت. «فوکنبرگ» در میان هم رده‌های معاصر خودش به واسطهٔ نبوغ نظامی، دارای احترام بسیار زیادی بود.[۳۹] او برای انطباق با موقعیت‌های پیش‌بینی نشده بسیار سریع بود؛ در میان دستاوردهای قبلی وی می‌توان به فرمانداری دولت‌شهر فرانسوی «کاله»[و ۳۷][ج] اشاره داشت[۳۹] که منجر به چند اردوکشی و دستبرد دریایی در کانال مانش گردید.[۴۱][و ۳۸] «فوکنبرگ» همچنین یکی از طلایه‌داران (جلودار سپاه) در «نبرد نورث‌همپتون» بود.[۴۲]

در آن طرف میدان، لنکسترها بدون حضور پادشاه «هِنری» در جبههٔ نبرد، متکی به فرماندهی و درایت هنری بیفورت، دوک سامرست بودند. «بیفورت» به دلیل مانورهای هوشمندانه در «ویکفیلد» و «سنت آلبانز»، توانسته بود تا پیروزی لنکسترها را رقم بزند؛[۴۳] با همه این احوال، برخی معتقدند که وی [بیفورت] این پیروزی‌ها را مدیون آندرو ترولپ بود.[۴۴] «ترولپ» فرمانده‌ای زیرک و باتجربه بود که پیش از این، در سال ۱۴۵۹ و تا قبل از ترک موضع به نفع لنکسترها در جریان نبرد لودفورد بریج[و ۳۹] در همان سال [۱۴۵۹]، تحت فرماندهی «واریک» در «کاله» خدمت کرده بود.[۴۵] لنکسترها نیز همانند یورک‌ها رهبران برجسته‌ای در اختیار داشتند که از میان آن‌ها هنری هولاند، دوک اکستر[و ۴۰] مشهورتر از سایرین بود.[۴۶] متنفذان شمالی، هنری پرسی، ارل نورث‌آمبرلند،[و ۴۱][۴۷] لرد دی روس و رالف داکر[و ۴۲] نیز حضور داشتند. از میان این فرماندهان برجسته، لرد کلیفورد پیش از این نبرد و در جریان نبرد فری‌بریج، با اصابت تیر کمان به گلویش کشته شده بود.[۴۸]

آرایش نیروها

ویرایش
 
استقرار اولیه در تاوتون: یورک‌ها (به رنگ سفید) و لنکسترها (به رنگ قرمز)

تعداد بسیار کمی از منابع تاریخی وجود دارند که جزئیات دقیقی از نبرد ارائه می‌دهند و در آن‌ها توضیح جامعی از استقرار دقیق نیروها نیست. کمبود منابع اولیه و موثق منجر به این گردیده که مورخان اولیه، به وقایع‌نگاری «هال»[و ۴۳] به عنوان منبع اصلی و قابل استناد ارجاع بدهند. با وجود نگارش این منابع در ۷۰ سال پس از این رویداد، سوالات پیش آمده بیشتر در مورد خاستگاه این اطلاعات است. جان دی وارین[و ۴۴] — وقایع‌نگار بورگوندی[و ۴۵] — یک منبع معاصر بود اما وقایع‌نگاری‌های او تنها از سال ۱۸۹۱ میلادی در دسترس عموم قرار گرفت و وجود چند اشتباه در آن، مورخان آن دوره را برای استفاده از آن تا حدودی دلسرد کرد. شرح روایت‌های بعدی که پس از جنگ بیان شدند، اصالتاً در نسخهٔ «هال» وجود داشتند که توسط جزئیات کوچک از منابع دیگر تکمیل شده بود.[۴۹][۵۰]

نبرد بر روی یک زمین مسطح بین روستاهای ساکستون[و ۴۶] (در جنوب) و تاوتون (در شمال) صورت گرفت که جزو زمین‌های کشاورزی محسوب می‌گردید و دارای مقدار زیادی فضای باز و گسترده به همراه جاده‌های کوچک مناسبی برای مانور ارتش‌ها بود.[۵۱] از این منطقه دو جاده عبور می‌کرد که یکی جادهٔ قدیمی لندن — که تاوتون را به پایتخت انگلستان متصل می‌کرد — و دیگری جادهٔ مستقیم بین ساکستون و تاوتون بود که دارای کناره‌های فراوان جریان کوک بک[و ۴۷] در محدوده‌ای مارپیچ[و ۴۸] و محاط به بلندی‌های مشرف به سمت شمال به غرب بود. این فلات توسط درهٔ کوچک تاوتون[و ۴۹] به دو نیم تقسیم می‌گردید که از سمت غرب آغاز و به سمت زمین‌های شمالی[و ۵۰] متمایل به شرق وسعت پیدا می‌کرد. زمین‌های جنگلی انبوه در سرتاسر منطقه پراکنده و درختزار «رنشاو وودز»[و ۵۱] در سمت شمال غرب فلات قرار گرفته بود. در بخش جنوبی درهٔ کوچک تاوتون نیز، درختزار «کسل هیل وود»[و ۵۲] قرار گرفته بود که در سمت غربی فلات و در یک خم از جریان «کوک بک» قرار داشت. منطقهٔ شمال شرقی این درختزار پس از نبرد تاوتون به «علفزار خونین»[و ۵۳] مشهور گشت.[۵۲]

با توجه به گفته‌های کریستوفر گراوت[و ۵۴] و همچنین عضو مشتاق امور نظامی، «تِریور جیمز هالسال»[و ۵۵] که همکار «گراوت» در این تحقیقات می‌باشد؛ «تصمیم «سامرست» برای درگیری با ارتش یورک‌ها در این فلات درست بود.»[چ] دفاع میدانیِ قبل از تاوتون، بهترین ایده بود که می‌توانست «سد راه هر مهاجمی به سمت شهر یورک گردد» چه آنهایی [مهاجمانی] که در امتداد جادهٔ لندن به تاوتون می‌خواستند به این مهم دست یابند و چه آنهایی که تصمیم داشتند تا از یک جادهٔ قدیمی رومی به سمت غرب حرکت کنند. لنکستری‌ها در ضلع شمال و به محاذات درهٔ کوچک تاوتون مستقر شدند و از دره به عنوان خندق دفاعی[و ۵۶] بهره جستند.[۵۳][۵۴] نقطه‌ضعف این موقعیت این بود که «آن‌ها نمی‌توانستند فراتر از برآمدگی (لبه) جنوب دره را ببینند.»[۵۵] جناحین لنکسترها توسط باتلاق‌ها محافظت می‌گردید و سمت راست آنها، بیشتر توسط کرانه‌های شیب‌دار «کوک بک» محافظت می‌شد. عرض منطقهٔ استقرار لنکسترها به گونه‌ای بود که «اجازهٔ استقرار و شکل‌گیری یک خط مقدم وسیع را نمی‌داد» و همین موضوع باعث محروم ماندن لنکسترها در راستای استفاده از برتری عددی بود.[۵۳] گزارش «وارین»، این نظر را تقویت کرده که «سامرست» دستور داد تا یک نیروی نیزه‌دار در درختزار «کسل هیل وود» به حالت آماده باش برای حملهٔ غافلگیرانه از سمت جناح چپ یورک — در زمان مناسب — استقرار داشته باشند.[۵۶]

هنگامی که لنکسترها استقرار خود را تکمیل کردند، یورک‌ها به دیدرس رسیدند. صفوف سربازان یورک، درست در هنگامهٔ آغاز برف بر روی خط‌الرأس جنوبی درهٔ کوچک تاوتون قرار گرفتند. تعداد ارتش ادوارد بیشتر بود و نیروهای «نورفک» نیز هنوز برای پیوستن به او نرسیده بودند.[۵۷] ویلیام نویل، نخستین ارل کنت، طلایه‌دار[و ۵۷] ارتش یورک بود. «هال» — مورخ متقدم تاریخی — از جان ونلوک، نخستین بارون ونلوک،[و ۵۸] جان دینهام، نخستین بارون دینهام[و ۵۹] و افراد دیگری به عنوان عقب‌دار[و ۶۰] ارتش یورک نام برده است.[۵۰][۵۸] منابع به شیوه‌های متفاوت از دوک سامرست، ترولپ، ارل نورث‌آمبرلند و همچنین «دوک اکستر» به عنوان فرماندهان لنکستر نام می‌برند هر چند، در مورد اینکه هر کدام از این افراد به‌طور دقیق فرماندهی کدام بخش را بر عهده داشته‌اند، اتفاق نظر وجود ندارد.[۵۹]

 
در لحظه‌ای حیاتی، نیروهای نورفک وارد شده و به کمک یورک‌ها (به رنگ سفید) می‌شتابند و بر لنکسترها (به رنگ قرمز) غلبه می‌نمایند.

«دوک سامرست» [فرماندهٔ ارتش لنکستر]، در موقعیت خود ایستاد و ابتکار عمل را به دست حریف سپرد؛ گشایش حرکت و پیشتازی توسط یورک‌ها آغاز گردید.[۶۰] «فوکنبرگ» [فرمانده ارتش یورک] با ملاحظهٔ قدرت و جهت وزش باد، به همهٔ کمانداران یورک دستور داد تا جلو بروند و تیرهای کمان خود را با استفاده از قدرت باد پشت سر، در بُرد هدف مناسب‌تری از چلهٔ کمان رها سازند. تیرهای پرتابی از جانب یورک‌ها (به دلیل سوار شدن بر باد مناسب) مسیر طولانی‌تری را نسبت به حد معمول انتظار می‌پیمود؛ غوطه‌ور شدن تیرها باعث شد تا به عمق نیروهای حریفِ مستقر در شیب تپه نفوذ کنند.

در طرف دیگر، پاسخ کمانداران لنکستر کاملاً بی‌اثر بود؛ چرا که باد سنگین همراه با برف و بوران علیه آن‌ها بود. تیراندازان لنکستر به سختی می‌توانستند محدودهٔ مناسبی برای پرتاب تیر به سمت هدف پیدا کنند و تیرهای آن‌ها در فاصلهٔ کوتاهی مانده تا خطوط یورک‌ها سقوط می‌کرد. «فوکنبرگ» به کمانداران خود دستور داد «بعد از پرتاب تیر، به‌طور دسته‌جمعی — برای اجتناب از هر گونه تلفات — عقب‌نشینی کنند.» کمانداران لنکستر برخلاف کمانداران حریف، قادر به مشاهدهٔ نتایج اقدام خود نبودند و تا زمانی که دیگر نزدیک به اتمام نیزه بودند به پرتاب تیرهای خود ادامه دادند «زمین جلوی یورک‌ها بر اثر حجم سنگین و بی‌اثر تیرباران کمانداران لنکستر به مثابه یک فرش خاردار گردیده بود.»[۲][۶۱]

 
نوک پیکان مشهور به بادکین پوینت[و ۶۱] که از کمان موسوم به کمان بلند انگلیسی پرتاب می‌گردید،[۶۲] در نبرد تاوتون تعداد بسیاری از سربازان را به کشتن داد.

پس از اینکه تیراندازی بی‌نتیجهٔ لنکسترها متوقف شد، «فوکنبرگ» دوباره به کمانداران خود دستور داد «جلو بروند و تیر پرتاب نمایند.» در همان زمان که آن‌ها تیرهای خود را پرتاب می‌کردند، تعدادی دیگر از هم‌قطارانشان، تیرهای دشمن را که در مقابلشان در زمین فرورفته بود جمع کردند و دوباره به تیراندازی ادامه دادند. فرماندهی ارتش لنکستر که می‌دید «بدون هیچ واکنش مؤثری آماج هدف قرار گرفته» به منظور تقابل رو در رو[و ۶۲] به حرکت درآمد. کمانداران یورک تا قبل از بازگشت و عقب‌نشینی به پشت خطوط، تعداد بیشتری تیر پرتاب کردند «رهاسازی هزاران پیکان با نقطهٔ فرود در جبههٔ پیش‌تاختهٔ لنکستر پیشروی آن‌ها را دچار اختلال نمود.»[۲][۶۳]

بر طبق اظهارات «وارین» — وقایع‌نگار بورگوندی — «هنگامی که یورک‌ها صفوف خود را برای پذیرایی از یورش نیروهای لنکستر آماده می‌کردند، جناح چپ آن‌ها از طرف سواران کمین کرده در درختزار «کسل هیل وود» مورد حمله قرار گرفت.» جناح چپ یورک‌ها از بابت این تهاجم آشفته و به‌هم‌ریخته شد و تعدادی از مردان اقدام به فرار نمودند. ادوارد برای سر و سامان دادن به این وضعیت بشخصه فرماندهی جناح چپ را بر عهده گرفت. «او با تشویق و تشجیع پیروانش به نبرد، الهام‌بخش بسیاری از آن‌ها، جهت ایستادگی و مقاومت در قبال وضعیت پیش‌آمده، گردید.» با شروع درگیری رو در روی هر دو ارتش، کمانداران از فاصلهٔ نزدیکی به سمت انبوه سربازان شلیک می‌کردند. لنکسترها به‌طور مداوم مردان تازه‌نفس را به نزاع می‌فرستادند و به تدریج، ارتش یورک‌ها که از بابت تعداد نفرات در مضیغه قرار گرفته بود، تا خط‌الرأس جنوبی مجبور به عقب‌نشینی شد. «گراوت» — مورخ نظامی و پژوهشگر مطالعات قرون وسطی — معتقد است که: «سمت چپ لنکسترها شتاب و حرکت کمتری نسبت به باقی ارتش داشت و همین موضوع باعث انحراف خطوط اصلی لشکر لنکستر شد به طوری که انتهای غربی آن به سمت ساکستون متمایل شد.»[۶۴][۶۵][ح]

با توجه به تحقیقات مؤسسهٔ ناسودبر میراث انگلستان[و ۶۳] — نهاد دولتی مسئول حفاظت از مکان‌های تاریخی — «مبارزه برای مدت ۳ ساعت ادامه می‌یابد.»[۲][۶۵] تا پیش از رسیدن سربازان «نورفک» به جبههٔ نبرد «همه چیز بی‌حاصل و بدون سرانجام به نظر می‌رسید.» او [نورفک] با کمال احتیاط از نظر پنهان شد تا زمانی که به خط‌الرأس رزمگاه رسید و سپس به سمت جناح چپ ارتش لنکستر یورش برد.[۶۵][۶۶] لنکسترها به مبارزه ادامه دادند، اما «برتری به جانب یورک‌ها برگشته بود.» در پایان روز «خط سپاه لنکسترها در هم شکسته شده بود» و در همان حال بسیاری از آن‌ها «به شکل گروه‌های کوچکی از سربازان شروع به فرار برای نجات جان خود نمودند.»[۲] پولیدور ورژیل[و ۶۴] — وقایع‌نگار هنری هفتم[و ۶۵] — ادعا کرده که: «مبارزه دست‌کم برای ۱۰ ساعت به طول انجامید.»[۶۷][خ]

تار و مار

ویرایش
 
«ویلیام نویل، نخستین ارل کنت» (سوار بر اسب) از فرماندهان سپاه یورک به کمانداران دستور داد تا از باد مساعد برای استیصال لنکسترها استفاده کنند. تاکتیک وی مؤثر بود و باعث شد تا سپاه لنکستر از مواضع خود صرف‌نظر نماید. [طراحی مربوط به قرن نوزدهم]

سربازانِ تازه به میدان رسیدهٔ «نورفک» تازه‌نفس و چابک‌تر بودند و در مقابل، سربازان خستهٔ لنکستر «زره و کلاهخود خود را درآورده و پرت می‌کردند تا بتوانند سریعتر فرار کنند» بدون چنین حفاظی، آن‌ها خیلی بیشتر در معرض حملات یورک‌ها قرار داشتند. گریختن مردان ارتش لنکستر در مکانی صورت گرفت که بعدها مشهور به «علفزار خونین» گردید. «بسیاری از این سربازان فراری، یا از پشت سلاخی شدند یا پس از تسلیم شدن، کشته شدند.» صدور فرمان امان ندادن[و ۶۶] — از هر دو طرف سپاه — باعث شده بود تا یورک‌ها که جنگی طاقت‌فرسا و طولانی را پشت سر گذاشته بودند، روحیه‌ای برای امان دادن و چشم‌پوشی از جان کسی نداشته باشند.[۶۸] «برای کشتن برخی از فرماندهان کلیدی لنکستر همچون ترولپ، جایزهٔ قابل‌توجهی مقرر شده بود.»[۱۷] در وقایع‌نگاری گریگوری آمده است که: «۴۲ شوالیه [از لنکستر] پس از اسارت، کشته شدند.»[۲]

یافته‌های باستان‌شناسی در اواخر قرن بیستم «دیدگاه روشنی را از لحظات پایانی نبرد آشکار ساخته است.» در سال ۱۹۹۶ میلادی «عملیات کارگران یک کارگاه ساختمانی در روستای تاوتون منجر به کشف یک گور دسته‌جمعی گردید.» اغلب باستان‌شناسان معتقدند که: «این گور دسته‌جمعی، شامل باقی‌ماندهٔ مردانی است که یا در طی جنگ و یا بعد از آن، در سال ۱۴۶۱ میلادی کشته شده‌اند.» اجساد مکشوف نشانگر جراحات بسیار زیادی در قسمت بالاتنه بود «بازوها و جمجمه‌ها خرد شده و در هم شکسته بودند.»[۶۹] نبش قبر و بررسی یک نمونه از این اجساد که به نام «تاوتون ۲۵»[و ۶۷] نامگذاری شده بود، نشان داد که: «جمجمهٔ وی دو نیم شده است؛ بدیهی بود که اسلحه‌ای روی صورتش کوبیده و باعث چنین زخم عمیقی گردیده که تا عمق استخوان نفوذ کرده است.» این جمجمه همچنین از پشت، توسط یک زخم عمیق دیگر هم سوراخ شده بود که بریدگی افقی به وسیلهٔ تیغه‌ای برنده را نشان می‌داد[۷۰]

ارتش لنکستر «اغلب نیروی خود را نه در جریان نبرد بلکه در هنگامهٔ بی‌نظمی و اغتشاشی که منتهی به گریختن گردید از دست داد.» برخی از مردان آن‌ها در تلاش برای فرار از طریق رودخانه «توسط جریان آب در سراسر آن غوطه‌ور و غرق شدند.» بسیاری از آن‌ها؛ «توسط همرزمانشان که از پشت سر می‌آمدند و در حال گریز از یورک‌ها بودند، در حالی که برای احتراز از خفه شدن دست و پا می‌زدند، ناخواسته به زیر آب می‌رفتند.» هنگامی که لنکسترها در سراسر طول رودخانه تلاش برای فرار داشتند، توسط کمانداران یورک مورد هدف قرار گرفتند «کماندارانی که با قرارگیری در موضع مرتفع‌تر، آن‌ها را آماج پیکان‌های خودشان قرار می‌دادند.» بر طبق گزارش وقایع‌نگاری‌ها؛ «کشتار لنکسترها به اندازه‌ای ادامه یافت که از باقی ماندهٔ اجساد آن‌ها — به صورت پشته و روی هم ریخته — پلی ایجاد گردیده بود و باقی فراریان از روی تَل جسدها می‌گذشتند.»[۲][۷۱][د] این تعقیب و گریز به سمت شمال و رودخانه وارف[و ۶۸] نیز ادامه یافت که قدرت جریان آن، به نسبت قوی‌تر از کوک‌بک‌ها بود. هجوم برای گریز از مهلکه به گونه‌ای بود که «یک پل بر روی رودخانه در زیر سنگینی انبوه مردان فرو ریخت و بسیاری در تلاش برای عبور از جریان رودخانه غرق شدند.»[۷۲] برخی از فراریان هم که توانسته بودند خودشان را به تدکستر[و ۶۹] و یورک رسانده و پنهان شوند نیز به فرجام، دستگیر و سپس کشته شدند.[۷۲]

در خبرنامه‌ای که به مورخ ۴ آوریل ۱۴۶۱ به شکلی گسترده پخش گردید، از تعداد تلفاتی بالغ بر ۲۸۰۰۰ تن یاد شده است که چارلز راس[و ۷۰] و مورخان دیگر معتقدند که: «اغراق‌آمیز بوده و این تعداد از تلفات ذکر شده، منتسب به نامه‌هایی است که از ادوارد و اسقف سالیسبوری[و ۷۱] ریچارد بیچم،[و ۷۲] به دست آمده است.»[۲][۷۳] در نامه‌های یک سفیر و یک تاجر اهل دوک‌نشین میلان[و ۷۳] از تعداد ۸۰۰۰ کشته برای یورک‌ها و ۲۰۰۰۰ کشته برای لنکسترها یاد شده است.[۷۴] از طرف دیگر، اسقف الفین[و ۷۴] نیکلاس اُو فلاناگان[و ۷۵] و اسقف فرانچسکو کوپینی[و ۷۶] گزارش داده‌اند که؛ «یورک‌ها، تنها متقبل ۸۰۰ کشته شدند.»[۷۵] دیگر منابع معاصر حتی ارقام بالاتری را ذکر کرده‌اند اعم از ۳۰۰۰۰ تا ۳۸۰۰۰ نفر. «هال» در همین زمینه، گزارش تلفات دقیق‌تر و با ذکر ریز ارقام را بیان کرده که «رقم ۳۶۷۷۰ تن می‌باشد.»[۲][۷۳] یک استثنا در این میان وجود دارد که همانا «سال‌نامه امور انگلیسی»[و ۷۷][ذ] است که رقم ۹۰۰۰ تلفات را برای لنکسترها برشمرده؛ رقمی که از دیدگاه «راس» و «برترام وولفه» [مورخ][و ۷۸] می‌تواند باورپذیرتر باشد.[۲][۳] یک تحلیل جدیدتر از منابع و شواهد باستان‌شناسی نشان می‌دهد که گزارش‌های ارقام تاوتون «محتمل است که متأثر و تلفیقی از تلفات فری‌بریج و دینتینگ دال [ر] (تلفات آن دو مناقشه در محدودهٔ رقم ۲۸۰۰ تا ۳۸۰۰ ذکر شده) هم بوده باشد.»[۷۶]

تلفات در میان اشراف لنکسترها سنگین بود «ارل نورتمبرلند، لیونل ولز،[و ۷۹] ماولی،[و ۸۰] داکر و ترولپ در جنگ کشته شده بودند.»[۲] تعدادی دیگر از اشراف همچون ارل‌های دوون[و ۸۱] و ویلتشر[و ۸۲] نیز که پس از نبرد دستگیر شده بودند به فرجام، گردن زده شدند. لرد داکر، گفته شد که: «توسط یک کماندار مخفی شده و فرصت‌طلب در میان درختچهٔ آقطی سیاه[و ۸۳] کشته شد.»[۷۷] در جبههٔ مقابل، یورک‌ها تنها یک عضو قابل توجه از طبقهٔ مرفه را در تاوتون از دست دادند.[۴۸]

عواقب

ویرایش
 
صلیب تاوتون: نصب شده در مکان جبههٔ جنگ به عنوان یادبودی برای نبرد تاوتون

پس از دریافت اخبار مربوط به شکست ارتش، «هِنری» به همراه همسر و فرزندش مجبور به جلای وطن و فرار به سمت اسکاتلند گردید و چند تن از اشراف و فراریان لنکستر نیز که از مهلکهٔ تاوتون جان سالم به در برده بودند به او پیوستند. از جملهٔ این افراد می‌توان به «سامرست»، «روس» و «اکستر» اشاره داشت. نبرد تاوتون «باعث کاهش چشمگیر قدرت خاندان لنکستر در انگلستان گردید» که به دنبال آن، اساس و پایه‌های قدرت آن‌ها (همچون «نورتمبرلند»، «کلیفورد»، «روس» و «لرد داکر») کشته و برخی هم از کشور گریخته بودند و این پایانی بود بر فرمانروایی خاندان‌های شمال انگلستان.[۷۸] «ادوارد» به خوبی از وضعیت پیش آمده‌استفاده کرد و اسامی ۱۴ لنکستری را در لیست خائنین به میهن قرار داد.[۷۹] در حدود ۹۶ لنکستریِ دارای رتبه شوالیه و فرودست آنها، مقصر شناخته و ننگ[و ۸۴] شدند که از این میان، ۲۴ تن از آن‌ها از اعضای پارلمان بودند.[۸۰]

برای پادشاه جدید [ادوارد]، «پیروزی بر دشمنانش ارجح‌تر بود تا پرداختن به مقولهٔ حق متنازع فیه»[و ۸۵][ز] برخی اشراف مخالف وی، کشته یا ننگ شده و برخی هم با عدم تغییر موضع، از پیوستن به او امتناع ورزیده بودند. املاک تعدادی از این اشراف «به نام تاج پادشاهی مصادره گردید، اما باقی آن‌ها دست‌نخورده ماند و کماکان در مراقبت و رسیدگی خانواده‌های خودشان قرار گرفت.»[۷۹] «ادوارد» همچنین از سر تقصیر بسیاری گذشت، همان‌هایی که نقش جدید او را در حکومت پذیرفته بودند.[۸۱]

اگر چه «هِنری» به همراه فرزندش تحت‌تعقیب نبود و آزادانه در اسکاتلند به سر می‌برد، اما «نبرد تاوتون (دست‌کم تا آن زمان) به اختلاف بر سر وضعیت پادشاهی کشور از زمان اعلامیه سازش پایان داد. مردم انگلستان در حال حاضر پذیرفته بودند که «ادوارد»، پادشاه واقعی و برحق است.»[۷۸][۸۲] او توجه خودش را به تحکیم حاکمیت بر کشور گذاشت و این امر با پیروزی و از بین بردن تعدادی از شورش‌های مطرح شده توسط چند لنکستری سرسخت انجام پذیرفت.[۸۳] چند تن از حامیان پادشاه جدید، به مقام شوالیه ارتقا یافته و همین‌طور چند تن دیگر از حامیان طبقه مرفه نیز به مقام اعیانی[و ۸۶] رسیدند. «فوکنبرگ» نیز به مقام اشرافی ارل کنت[و ۸۷] دست یافت.[۸۴] «واریک» از حکومت ادوارد پس از پایان نبرد سود بسیار به دست آورد.[۸۵] بخش‌هایی از «نورتمبرلند» و منابع کلیفورد به وی رسید.[۸۶] عنوان «نایب پادشاه در شمال و فرماندهٔ انگلستان» برای وی ایجاد گردید.[۸۷] «ادوارد» همچنین، بسیاری از مناصب ثروت و قدرت را هم به او اعطا کرد و نفوذ قابل‌توجهی به وی بخشید.[۸۸]

تا سال ۱۴۶۴، یورک‌ها مقاومت مؤثر تمام لنکسترها در شمال انگلستان را از بین بردند.[۸۹] سلطنت «ادوارد» نیز تا سال ۱۴۷۰ منقطع نشد.[۶۶] پس از آن، رابطهٔ او و «واریک» رو به تیرگی نهاد؛[ژ] به گونه‌ای که «واریک» به سمت لنکسترها گرایش پیدا کرد و همین عمل وی «باعث یک تبعید ناخواسته و فرار ادوارد از انگلستان گردید که سرآغاز بازگشت مجدد «هِنری» به تاج و تخت بود.»[۹۱] وقفهٔ پیش آمده در حکومت یورک‌ها مستعجل بود، چرا که «ادوارد» تاج و تخت خود را دوباره و پس از شکست واریک و لنکسترها در نبرد بارنت[و ۸۸] به سال ۱۴۷۱ پس گرفت.[۹۲]

ادبیات

ویرایش
 
شکسپیر از نبرد تاوتون برای نشان‌دادن وحشت برخاسته از جنگ داخلی استفاده کرد. او در بخشی از نمایشنامه «هنری ششم: قسمت سوم» نوشته؛ پدری متوجه می‌شود که فرزندش را کشته است در حالی که در سمتی دیگر، برعکس این موضوع اتفاق افتاده و فرزندی را می‌بینیم که — ناخواسته و ندانسته — پدرش را به قتل رسانده است.

در قرن شانزدهم میلادی، ویلیام شکسپیر[و ۸۹] تعدادی نمایشنامه با اقتباس از شخصیت‌های تاریخی نوشت. وی از تاریخ به عنوان دورنمای آثارش در کنار شخصیت‌های آشنا برای نمایش‌نامه‌ها بهره گرفت که این آشنایی، یک نوع حس واقع‌گرایی به نمایش‌نامه‌های او می‌داد.[۹۳] شکسپیر سه بخش اجرایی دربارهٔ هنری ششم نوشت که عمیقاً به منابع «هال» به عنوان منبع وابسته بود.[۹۴] چشم‌انداز او از نبرد تاوتون (هنری ششم، بخش سوم، قسمت سوم، سکانس پنجم[و ۹۰]) بیانگر این نبرد به عنوان خونین‌ترین تعامل رخ داده در طول جنگ رزها می‌باشد.[۸۲][۹۵] یک قطعه از این مجموعه شامل نکته جالب و عبرت‌انگیزی است به این مضمون: «وحشت برخاسته از جنگ داخلی، وحشتی ملی و اساساً، قومی است.»[۹۳] «برترام وولفه»، معتقد است که: «به لطف نمایش‌نامه‌های شکسپیر در تشریح وقایع حادث شده در نبرد، حداقل می‌توان چنین نتیجه گرفت که جامعهٔ انگلیسی به ناتوانی و بی‌کفایتی «هِنری» واقف شد؛ گو اینکه، او نه در قامت یک پادشاه، بلکه در قامت کسی متولد شده بود که راه و رسم رسیدن به پادشاهی را نشان می‌دهد.»[۹۶]

نسخهٔ ارائه شده توسط شکسپیر از نبرد برای اجرا، یک پرده قابل توجه در خود دارد که به دنبال حدیث نفس[و ۹۱] از جانب «هِنری» می‌آید. او در آن صحنه شاهد تاسف دو سرباز جنگجو در نبرد می‌باشد «یکی از سربازان با هدف کسب غنیمت یا چیزی بهادار، با خشونت تمام در حال کشتن حریف مقابل است» اما او به سرعت پی می‌برد که قربانی، همانا فرزند خودش است. در طرف دیگر، «سربازی حریف مقابلش را می‌کشد در حالی که معلوم می‌شود، اساساً پدرش را به قتل رسانده.» در اینجا هر دو قاتل از روی طمع اقدام کرده‌اند و پس از وقوف بر اعمال ناشایست خود، در اندوه عمیقی فرورفته‌اند.[۹۷]

«آرتور پرسیوال راسیتر»[و ۹۲] — محقق و دانش‌پژوه شکسپیر — این صحنه را «برجسته‌ترین آیینی[و ۹۳][س] می‌داند که توسط یک نمایش‌نامه‌نویس، نوشته شده است.» پیروی از یک الگوی اپرا، مسبب ارائهٔ چنین رویدادی است «پس از یک سخنرانی طولانی، هنرپیشگان به تناوب در میان یکدیگر قرار می‌گیرند تا به ارائه تک‌خط‌هایی از کلمات قصار و کنارگویی[و ۹۴] به مخاطبان بپردازند.»[۹۸] شکسپیر به دنبال معکوس کردن رویکرد خودش [قرار دادن شخصیت‌های واقعی تاریخی] در نمایش‌نامه‌های بعدی، از شخصیت‌های تخیلی ناشناس بهره می‌جوید تا مصیبت‌های جنگ داخلی را به تصویر بکشد؛ «در آن صحنهٔ غم و اندوه، یک [پادشاه تاریخی] در مورد سرنوشت آنها فکر می‌کند.[۹۳][ش]» «مایکل هاتاوی»[و ۹۵] — استاد بازنشسته ادبیات انگلیسی دانشگاه شفیلد — اظهار می‌دارد: «شکسپیر مصمم بود تا اندوه «هِنری» از جنگ را به نمایش بگذارد؛ بلکه بتواند همین احساسات را هم در اندیشهٔ مخاطب بگنجاند که اساساً، «هِنری» ناتوان از پادشاهی بود.»[۹۹][ص]

«جفری هیل»[و ۹۶] — چکامه‌سرا و استاد شعر دانشگاه آکسفورد — در چکامهٔ «نغمهٔ تدفین»(۱۹۶۸)[و ۹۷] نبرد تاوتون را مورد واکاوی دوباره قرار داد. «هیل» این واقعهٔ تاریخی را «در قالب صدای رزمندگان حاضر در نبرد ارائه می‌کند و از چشم‌انداز آنها به آشفتگی‌های دوران می‌نگرد.»[۱۰۰][۱۰۱][ض] در [بخشی از] چکامهٔ وی می‌خوانیم؛ «نالهٔ سربازان ساده — از رنج جسمی و فداکاری — برای ایده‌هایی بود که رهبرانشان تجلیل می‌کردند.[۱۰۲][ط]» در ادامه می‌آید؛ «ولو آنکه به بهای جانشان تمام شود، در عزم مافوق خود برای نابودی مخالف سهیم هستند.»[۱۰۳] او [هیل]، اطمینان حاظران در نبرد را به تصویر می‌کشد مبنی بر اینکه: «این رویداد، از پیش مقدر شده بود و به عنوان یک نمایش مسخره از اهمیت بالایی برخوردار بود» و در ادامه نوشته: «عالم، فارغ از توجه به نبرد تاوتون به کار خود پرداخت.»[۱۰۴][ظ]

در رمان تاریخی کریستوفر جان سانسوم[و ۹۸] [مؤلف بریتانیایی] تحت عنوان شهریار[و ۹۹] که ماجرای آن مربوط به سال ۱۵۴۱ — حدود ۶۰ سال پس از نبرد تاوتون — می‌باشد، بخشی وجود دارد که در آن، یک کشاورز اهل تاوتون از پادشاه «هنری هشتم»[و ۱۰۰] درخواست می‌کند؛ «بابت صرف وقت و تلاشی که برای تحویل دادن روزانهٔ بقایای اسکلت‌های کشف‌شده در زمینش به کلیسا انجام می‌دهد، غرامت دریافت نماید.»

میراث

ویرایش
 
بازآفرینی نمادین رزمگاه تاوتون و یک لحظه سکوت به احترام درگذشتگان این برد در سال ۲۰۱۰

برآورد آمار دقیق از تلفات بسیار پیچیده است و از آنجایی که «عموماً پیش از خاکسپاری، لباس‌ها و وسایل فاسدشدنی را از اجساد جدا می‌کردند، بقایای اجساد یا جابجا می‌گردید یا به عنوان کود، توسط کشاورزان استفاده می‌شد.» با این همه، برخی از آنها دست‌نخورده ماندند و بعدها بر روی قبرهای آنها ساخت‌وساز صورت گرفت؛ اولین مجموعه از آنها در سال ۱۹۹۶ کشف شدند و کاوش‌ها تاکنون، بیش از ۵۰ اسکلت بازمانده از نبرد را آشکار کرده‌اند. بررسی جراحات آنها سبعیت این ستیزه را نشان می‌دهد که شامل مثله کردن گسترده پس از مرگ بوده است.[۱۰۵]

اسناد قرن پانزدهم تأیید می‌کنند که «برخی از کشته‌شدگان نبرد در قبرستان‌های ساکستون[و ۱۰۱] و نمازخانه‌ای[و ۱۰۲] که توسط ریچارد سوم — برادر کوچک‌تر ادوارد چهارم — در سال ۱۴۸۴ ساخته‌شده بود دفن شدند.»[۱۰۶] ریچارد در نبرد بازورث فیلد به سال ۱۴۸۵ کشته شد و ساختمان این کلیسا هرگز به پایان نرسید و در نهایت رو به خرابی نهاد و منهزم شد.[۱۰۷] در سال ۱۹۲۹، برای گرامیداشت یاد کشته شدگان نبرد تاوتون «صلیبی از جنس سنگ به نام «تاوتون کراس»[و ۱۰۳] ساخته و در میدان نبرد نصب شد» که گفته می‌شود از باقیماندهٔ سنگ‌های همان نمازخانهٔ مخروبه ساخته شده است؛ این صلیب همچنین به عنوان «صلیب لرد داکر»[و ۱۰۴] هم شناخته می‌شود.[۱۰۸]

«لرد داکر» در کلیسای آل ساینتز[و ۱۰۵] ساکستون به خاک سپرده شد و در اواخر قرن نوزدهم گزارش شد که: «آرامگاه او به خوبی حفظ گردیده هر چند در قسمت‌هایی به دلیل مرور زمان برخی از تزئینات آن از بین رفته است.»[۱۰۹] درختی که گفته می‌شد کماندار فرصت‌طلب برای کشتن وی [لرد داکر] از آنجا تیر انداخته، در اواخر قرن نوزدهم قطع شد.[۱۱۰][ع] در سال ۲۰۱۰، بقایایی از اولین تفنگ‌های دستی[و ۱۰۶] شناخته‌شده در انگلستان نیز در میدان نبرد تاوتون هم کشف شده است.[۱۱۱]

مردم انگلستان در دوران الیزابت،[و ۱۰۷] یاد «جنگ‌های رز» را به واسطهٔ آثار نمایشنامه‌ای شکسپیر زنده کردند و تصویر شکل گرفته از جنگ، برای آن‌ها همانند «قبر خاندان»[و ۱۰۸] بود که برای قرن‌ها پابرجا ماند.[۹۵][غ] با همه این احوال و با شروع قرن ۲۱، این نبرد در ذهن عموم، به همین اندازه برجسته نبود و اهالی جراید انگلستان از این بابت که مردم امروزی انگلستان از نبرد تاوتون و اهمیت آن بی‌خبر بودند، ابراز تاسف کردند.[۱۱۲] بر طبق اظهار میراث انگلستان، این نبرد دارای اهمیت فوق‌العاده زیادی بوده است؛ «یکی از بزرگ‌ترین تعاملات رخ داده که نتیجهٔ آن تغییر و جایگزینی یک سلسله سلطنتی به نفع دیگری بود.»[۶۵] «هیل»، ابراز نظر متفاوتی دارد، هر چند تحت تأثیر آمار و ارقام برآورد شده توسط مورخان است ولیکن معتقد است که: «[نبرد] هیچ‌گونه حاصل واضح و تغییری در زندگی مردمان انگلستان نداشت.»[۱۱۳][ف]

یاد نبرد تاوتون با سنتی مرتبط بود که پیش‌تر در قصبه تایسو[و ۱۰۹] حفظ شده بود. گفته‌شده که: «برای چندین قرن — در سالگرد رخداد این نبرد تاریخی — یک کشاورز محلی، تپه‌نگاره‌ای[و ۱۱۰] به شکل اسب را در بخشی از زمین خودش، با صاف کردن زمین رسم می‌کند که به تپه‌نگارهٔ اسب سرخ تایسو[و ۱۱۱] مشهور است.» اگر چه منشأ چنین سنتی هرگز و به‌طور قطعی شناسایی نشد، اما چنین گفته می‌شود که: «برای بزرگداشت اقدام الهام‌بخش «ارل واریک» در کشتن اسبش برای نشان دادن آرمان «یا مرگ یا پیروزی» در کنار سربازان بوده است.»[۱۱۴][۱۱۵] این سنت در سال ۱۷۹۸ از بین رفت؛ «همان زمانی که قوانین مصوبه حصارکشی توسط دولت انگلستان به اجرا گذاشته شد و باعث شد تا زمین مشاع را که تپه‌نگاره در آن قرار داشت، تحت نظر مالکیت جدید، تغییر ظاهر بدهند.»[۱۱۴][۱۱۵] رسم این تپه‌نگاره در اوایل قرن بیستم دوباره احیا شد هر چند، از آن زمان تاکنون دوباره متوقف شده است.[۱۱۶][۱۱۷]

واژگان

ویرایش
  1. Wars of the Roses
  2. Towton
  3. North Yorkshire
  4. Palm Sunday
  5. House of York
  6. Henry VI
  7. House of Lancaster
  8. Edward IV
  9. Henry V
  10. Marguerite d'Anjou
  11. Richard of York, 3rd Duke of York
  12. Act of Accord
  13. Edward of Westminster
  14. Battle of Wakefield
  15. John de Mowbray, 3rd Duke of Norfolk
  16. William Neville, 1st Earl of Kent
  17. House of Beaufort
  18. Battle of Northampton
  19. Edmund, Earl of Rutland
  20. Micklegate Bar
  21. Richard Neville, 16th Earl of Warwick
  22. Second Battle of St Albans
  23. Battle of Mortimer's Cross
  24. Herefordshire
  25. Ferrybridge
  26. River Aire
  27. Battle of Ferrybridge
  28. Castleford
  29. Henry Percy, 3rd Earl of Northumberland
  30. Dinting Dale
  31. Sherburn in Elmet
  32. Tadcaster
  33. Gregory's Chronicle
  34. Walter Blount, 1st Baron Mountjoy
  35. Robert Horne
  36. Hundred Years' War
  37. Calais
  38. English Channel
  39. Battle of Ludford Bridge
  40. Henry Holland, Duke of Exeter
  41. Henry Earl of Northumberland
  42. Ralph Dacre, 1st Baron Dacre of Gilsland
  43. Hall's chronicle
  44. Jean de Waurin
  45. Burgundian
  46. Saxton, North Yorkshire
  47. Cock Beck
  48. S-shaped
  49. Towton Dale
  50. North Acres
  51. Renshaw Woods
  52. Castle Hill Wood
  53. Bloody Meadow
  54. Christopher Gravett
  55. Trevor James Halsall
  56. protective ditch
  57. Vanguard
  58. John Wenlock, 1st Baron Wenlock
  59. John Dynham, 1st Baron Dynham
  60. Rearguard
  61. Bodkin point
  62. close combat
  63. English Heritage
  64. Polydore Vergil
  65. Henry VII of England
  66. no quarter
  67. Towton 25
  68. River Wharfe
  69. Tadcaster
  70. Charles Ross
  71. Bishop of Salisbury
  72. Richard Beauchamp
  73. Duchy of Milan
  74. Bishop of Elphin
  75. Nicholas O'Flanagan
  76. Francesco Coppini
  77. Annales rerum anglicarum
  78. Bertram Wolffe
  79. Lionel Welles, 6th Baron Welles
  80. Ralph Bigod (Baron Mauley)
  81. Thomas Courtenay, 14th Earl of Devon
  82. James Butler, 5th Earl of Ormond
  83. Sambucus nigra
  84. attainted
  85. cause
  86. Peerage
  87. Earl of Kent
  88. Battle of Barnet
  89. William Shakespeare
  90. Henry VI, Part 3, Act 2, Scene 5
  91. soliloquy
  92. Arthur Percival Rossiter
  93. rituals
  94. Aside
  95. Michael Hattaway
  96. Geoffrey Hill
  97. Funeral Music
  98. C. J. Sansom
  99. Sovereign
  100. Henry VIII
  101. graveyards at Saxton
  102. chapel
  103. Towton Cross
  104. Lord Dacre's Cross
  105. All Saints
  106. handguns
  107. Elizabethan era
  108. charnel house
  109. Tysoe
  110. hill figure
  111. Red Horse of Tysoe

یادداشت‌ها

ویرایش
  1. برخی رویدادنامه‌ها و منابع، شکست «بودیکا» در «نبرد واتلینگ استریت» را به عنوان بزرگ‌ترین و خونین‌ترین نبرد روی داده در خاک انگلستان توصیف می‌کنند.
  2. طبق یک بند مهم از اعلامیه سازش، «هِنری» همچنان پادشاه باقی می‌ماند، اما قادر به انتقال قدرت به فرزندش — ادوارد وست‌مینستر — نبود و پس از وی، این قدرت به «ریچارد دوک یورک» و دودمان یورک می‌رسید و در عین حال، «هِنری» و لنکسترها حق رساندن هیچ‌گونه آسیبی به ریچارد دوک یورک را نداشتند، اما واقعهٔ نبرد ویکفیلد و کشته شدن ریچارد، مخالف روح این بند از اعلامیه سازش بود و همه چیز را ملغی ساخت.[۵]
  3. "«هِنری» (از طرف مادرش «کاترین والوا»)، نوهٔ شارل ششم مشهور به «شارل دیوانه» بود که او هم مبتلا به حملات جنون می‌گردید و در همان زمان هم چنین شایع بود که این بیماری را از پدربزرگش به ارث برده است".[۷]
  4. «عیسی» در «بازگشت پیروزمندانه به اورشلیم» در یکشنبه پیش‌از عید پاک [یکشنبهٔ نخل]، به‌جای اسب که نماد پادشاهان بود، سوار بر الاغ، «نماد صلح» وارد شهر شد و اشارهٔ چنین تعاملی [به جای پرداختن به جنگ] از جانب منابع، به واسطهٔ همین رویداد تاریخی بوده است.[۲۳]
  5. در آن زمان بسیاری از فرماندهان، شوالیه‌ها، نجبا و اشراف، ممکن بود که به سادگی و صرفاً بر اساس دلایلی شخصی، دست به تغییر جبهه بزنند؛ ماجرای آندرو ترولپ [در انتهای همین بخش] مثال بارزی است. همچنین، «ارل واریک» ابتدا در جبههٔ یورک بود، اما بعدها به دلیل اختلاف با ادوارد، به لنکسترها پیوست و علیه ادوارد [پادشاه سابقش] جنگید. هر چند، در «نبرد بارنت» شکست خورد و به فرجام، کشته شد.[رجوع شود به بخش «عواقب» همین مقاله] همچنین، «ارل کنت» در «نبرد نورت‌همپتون» از جبههٔ لنکستر به جبههٔ یورک پیوست و بعدها به عنوان پاداش از جانب ادوارد، ارباب امپتیل گردید.[۳۸]
  6. «کاله» در هنگامهٔ «جنگ صدساله» و به ویژه پس از نبرد کرسی، در جریان «محاصره کاله» که از ۴ سپتامبر ۱۳۴۶ تا ۳ اوت ۱۳۴۷ به طول انجامید، به فرجام سقوط کرد و تحت حاکمیت انگلستان قرار گرفت و برای بیش از ۲ قرن [تا سال ۱۵۵۸ میلادی] و تا زمان «ماری یکم، ملکه انگلستان» در تملک انگلستان بود.[۴۰]
  7. Somerset's decision to engage the Yorkist army on this plateau was sound
  8. Gravett thought that the Lancastrian left had less momentum than the rest of its formation, skewing the line of battle such that its western end tilted towards Saxton
  9. Polydore Vergil, chronicler for Henry VII of England, said combat lasted for a total of 10 hours
  10. The dead began to pile up and the chronicles state that the Lancastrians eventually fled across these "bridges" of bodies
  11. این سال‌نامه در اصل به زبان لاتین است.
  12. رجوع کنید به بخش پیش‌زمینه
  13. در حقوق عرفی به عنوان چیزی است که مورد نزاع باشد؛ در اینجا مقصود این است که «ادوارد»، بیشتر متمایل به شکست «هِنری» بود تا پرداختن به مقولهٔ کشمکش با او بر سر تاج و تخت.
  14. ازدواج مخفیانهٔ «ادوارد» با الیزابت وودویل باعث شد تا «ارل واریک» احساس کند که نفوذش بر ادوارد را از دست داده است و بنابراین تصمیم به جایگزینی وی با برادر کوچکترش، جورج پلانتاژنه، نخستین دوک کلارنس گرفت و با ارتش شورشی خود در نبرد ایجکوت مور، «ادوارد» را اسیر و مدتی هم در قلعه واریک زندانی کرد. هر چند، بعدها به دلیل عدم همسوئی جنگ‌سالاران، مجبور به آزاد کردن پادشاه گردید.[۹۰]
  15. واژه (به انگلیسی: rituals) مجموعه‌ای از اعمال یا نوع رفتاری است که به‌طور منظم و بدون تغییر توسط کسی [فردی] دنبال شود. رجوع شود به نمایشنامه «هنری ششم: قسمت سوم
  16. محقق «شکسپیر» در اینجا می‌خواهد نشان دهد که چگونه این نویسنده، به طور مثال واژهٔ پادشاه «هِنری» [کارکتر واقعی تاریخی] را در نمایش‌نامه‌های بعدی، صرفاً با واژه تخیلی یک [پادشاه تاریخی] جایگزین کرده است". این محقق همچنین از واژهٔ (به انگلیسی: Fates) بهره جسته که اساساً و به‌طور غیر مستقیم می‌تواند اشاره به سه الههٔ سرنوشت «مویرای» باشد که سرنوشت انسان‌ها را تعیین می‌کنند و در نمایش‌نامهٔ «مکبث» تحت عنوان «سه خواهر ساحره» (به انگلیسی: Three Witches) معرفی شده‌اند.
  17. Shakespeare intended to show Henry's sadness over the war, to elicit the same emotion among the audience and to expose Henry's ineptitude as king
  18. به نظر می‌رسد مقصود همان شیوهٔ «بحر رجز» باشد و شعری بوده که رزمندگان قدیم، در هنگامهٔ نبرد [به ویژه پیش از شروع جنگ تن‌به‌تن] برای مفاخره سر می‌دادند" به تعبیر دیگر شاید بتوان گفت چکامهٔ هیل در واقع یک «رجز نامه» بوده باشد.
  19. The common soldiers grouse about their physical discomforts and the sacrifices that they had made for the ideas glorified by their leaders
  20. the world went about its business regardless of the Battle of Towton
  21. رجوع کنید به بخش «تار و مار».
  22. با توجه به کشتار، تبعید، اعدام، ننگ‌شدن و .. بسیاری از اشراف، نجبا، شوالیه‌ها و بزرگان انگلستان در طول جنگ‌های رز، انتساب واژهٔ «قبر خاندان» برای آن پر بیراه نیست
  23. he believed the battle brought no monumental changes to the lives of the English people

پانویس

ویرایش
  1. Dean 2015, p. 35.
  2. ۲٫۰۰ ۲٫۰۱ ۲٫۰۲ ۲٫۰۳ ۲٫۰۴ ۲٫۰۵ ۲٫۰۶ ۲٫۰۷ ۲٫۰۸ ۲٫۰۹ ۲٫۱۰ ۲٫۱۱ ۲٫۱۲ Ross 1997, p. 37.
  3. ۳٫۰ ۳٫۱ Wolffe 2001, p. 332.
  4. Gravett 2003, p. 7.
  5. Wagner, John A., Encyclopedia of the Wars of the Roses, (ABC-CLIO, 2001), 1.
  6. ۶٫۰ ۶٫۱ Wolffe 2001, p. 289.
  7. Bark, Nigel (October 2002). "Did schizophrenia change the course of English history? The mental illness of Henry VI". Medical Hypotheses. 59 (4): 416–421. doi:10.1016/S0306-9877(02)00145-7. PMID 12208181.
  8. Ross 1997, pp. 11–18.
  9. Carpenter 2002, p. 147.
  10. Hicks 2002, p. 211.
  11. Wolffe 2001, pp. 324–327.
  12. Ross 1997, pp. 7, 33.
  13. Harriss 2005, p. 538.
  14. Ross 1997, pp. 29–32.
  15. Hicks 2002, pp. 216–217.
  16. ۱۶٫۰ ۱۶٫۱ Wolffe 2001, pp. 330–331.
  17. ۱۷٫۰ ۱۷٫۱ Ross 1997, p. 35.
  18. Wolffe 2001, pp. 332–333.
  19. Hicks 2002, pp. 218–219.
  20. Gravett 2003, pp. 32–39.
  21. Gravett 2003, p. 47.
  22. Morgan 2000, pp. 38, 40.
  23. Matthew 19–28 by William David Davies, Dale C. Allison 2004 ISBN 0-567-08375-6 page 120
  24. Gravett 2003, p. 44.
  25. ۲۵٫۰ ۲۵٫۱ Gravett 2003, p. 25.
  26. ۲۶٫۰ ۲۶٫۱ English Heritage 1995, p. 1.
  27. Ross 1997, p. 36.
  28. ۲۸٫۰ ۲۸٫۱ ۲۸٫۲ ۲۸٫۳ Wolffe 2001, p. 331.
  29. Sadler 2011, p. 78.
  30. Scott 2010, p. 24.
  31. Goodman 1990, p. 51.
  32. Harriss 2005, p. 643.
  33. Wolffe 2001, pp. 16–18, 301.
  34. Ross 1997, p. 10.
  35. Gravett 2003, p. 65.
  36. Penn 2019, p. 46.
  37. Carpenter 2002, pp. 126, 156.
  38. Horrox, Rosemary. "Grey, Edmund, first earl of Kent (1416–1490)". Oxford Dictionary of National Biography (online ed.). Oxford University Press. doi:10.1093/ref:odnb/11529. (Subscription or UK public library membership required.)
  39. ۳۹٫۰ ۳۹٫۱ Goodman 1990, p. 165.
  40. Jaques, Tony (2007). Dictionary of Battles and Sieges. Westport, Conn.: Greenwood Publishing Group. ISBN 978-0313335372.
  41. Hicks 2002, pp. 147, 240.
  42. Hicks 2002, p. 179.
  43. Gravett 2003, pp. 19–20.
  44. Gravett 2003, pp. 20–21.
  45. Goodman 1990, p. 166.
  46. Ross 1997, p. 17.
  47. Gravett 2003, p. 20.
  48. ۴۸٫۰ ۴۸٫۱ Ross 1997, p. 38.
  49. English Heritage 1995, pp. 2–5.
  50. ۵۰٫۰ ۵۰٫۱ Gravett 2003, pp. 50–51.
  51. English Heritage 1995, p. 2.
  52. Gravett 2003, pp. 44–46.
  53. ۵۳٫۰ ۵۳٫۱ Halsall 2000, p. 41.
  54. Gravett 2003, p. 46.
  55. Halsall 2000, p. 42.
  56. Gravett 2003, p. 59.
  57. Gravett 2003, pp. 49–50.
  58. English Heritage 1995, p. 4.
  59. English Heritage 1995, pp. 3, 4–5.
  60. Gravett 2003, pp. 52–53.
  61. Gravett 2003, pp. 53–56.
  62. Starley, David; Cubitt, Rachel. "Wars of the Roses: battlefield arrowheads under the microscope". hmsjournal.org. Historical Metallurgy Society Limited.
  63. Gravett 2003, pp. 56–57.
  64. Gravett 2003, pp. 60–61, 65.
  65. ۶۵٫۰ ۶۵٫۱ ۶۵٫۲ ۶۵٫۳ English Heritage 1995, p. 6.
  66. ۶۶٫۰ ۶۶٫۱ Harriss 2005, p. 644.
  67. Gravett 2003, p. 68.
  68. Gravett 2003, pp. 50, 69–73.
  69. Gravett 2003, pp. 85–89.
  70. Gravett 2003, pp. 37, 88.
  71. Gravett 2003, pp. 72–73.
  72. ۷۲٫۰ ۷۲٫۱ Gravett 2003, p. 73.
  73. ۷۳٫۰ ۷۳٫۱ Gravett 2003, pp. 79–80.
  74. Hinds 1912, pp. 68, 73.
  75. Hinds 1912, pp. 65, 81.
  76. Sutherland 2009, pp. 21–24.
  77. Gravett 2003, p. 77.
  78. ۷۸٫۰ ۷۸٫۱ Ross 1997, pp. 37–38.
  79. ۷۹٫۰ ۷۹٫۱ Carpenter 2002, p. 159.
  80. Ross 1997, p. 67.
  81. Ross 1997, pp. 67–68.
  82. ۸۲٫۰ ۸۲٫۱ Carpenter 2002, p. 149.
  83. Ross 1997, pp. 41–63.
  84. Carpenter 2002, p. 148.
  85. Ross 1997, p. 70.
  86. Carpenter 2002, p. 158.
  87. Hicks 2002, p. 221.
  88. Ross 1997, pp. 70–71.
  89. Wolffe 2001, pp. 335–337.
  90. Ross, Charles (1997) [1974]. Edward IV. Yale English Monarchs (revised ed.). New Haven, Connecticut; and London: Yale University Press. ISBN 978-0-300-07372-0. Retrieved 16 March 2009.
  91. Hicks 2002, pp. 281, 292, 296.
  92. Ross 1997, p. 171.
  93. ۹۳٫۰ ۹۳٫۱ ۹۳٫۲ Berlin 2000, p. 139.
  94. Edelman 1992, p. 39.
  95. ۹۵٫۰ ۹۵٫۱ Saccio 2000, p. 141.
  96. Wolffe 2001, p. 3.
  97. Warren 2003, p. 236.
  98. Hattaway & Shakespeare 1993, pp. 32–34.
  99. Hattaway & Shakespeare 1993, p. 34.
  100. Sherry 1987, pp. 86–87.
  101. Wainwright 2005, p. 7.
  102. Sherry 1987, pp. 88.
  103. Wainwright 2005, p. 18.
  104. Wainwright 2005, pp. 19, 37.
  105. Sutherland & Schmidt 2003, pp. 15–25.
  106. Sutherland & Schmidt 2003, p. 17.
  107. NHLE 1000040.
  108. Gravett 2003, p. 51.
  109. Fallow 1889, pp. 303–305.
  110. Ransome 1889, p. 463.
  111. Catton 2010.
  112. (Gill 2008); (Kettle 2007)
  113. Wainwright 2005, p. 83.
  114. ۱۱۴٫۰ ۱۱۴٫۱ Harris 1935.
  115. ۱۱۵٫۰ ۱۱۵٫۱ Salzman 1949, p. 175.
  116. Askew 1935.
  117. Gibson 1936, p. 180.

منابع

ویرایش

کتاب‌ها

ویرایش

مقالات و مجلات

ویرایش

مقالات روزنامه‌ها

ویرایش

منابع آنلاین

ویرایش

مطالعهٔ بیشتر

ویرایش

پیوند به بیرون

ویرایش
  NODES
Association 1
ELIZA 1
Idea 1
idea 1
Note 2
os 40
text 1