شهر
فارسی
ویرایشریشه لغت
ویرایش- پارسی میانه (پهلوی)
آوایش
ویرایش- /شَهْر/
اسم
ویرایششهر
- مجموعه مسکونی بزرگ با جمعیت بسیار که شامل تأسیسات اداری، رفاهی، بازارها، و خیابانهای متعدد است.
- از فارسی باستان xšaça-. وابسته به اوستایی xšaθra (پادشاهی)؛ اما به نظر میرسد به زبان معیار باستان به صورت شَهَر صرف میشده است و کنایه از پایتخت بوده است.
- در گویش گنابادی یعنی مرکز تمدن ، شهرت آبادانی ، نام محلی که ۲۵۰۰ سال قبل در مظهر قنات جهانی قصبه گناباد برای کشاورزی و دفاع و زندگی توسط گبرها ساخته شد و شهر نام گرفت.(این مکان بعدها قصبه شهر هم نامیده میشد و اینک آن را کوی شرقی هم نامند.)
مثل
ویرایش- شهر هرت کنایه از: شهری که در آن نظم و قانون وجود ندارد.
زبان دیگر
ویرایشریشه لغت
ویرایش- عربی
اسم
ویرایششهر
- (گاهشماری): ماه.
واژههای مشتق شده
ویرایش––––
برگردانها
ویرایشمنابع
ویرایش- فرهنگ لغت معین
- فرهنگ بزرگ سخن