بلدرچین

فارسی

ویرایش

ریشه لغت

ویرایش
  • فارسی

آوایش

ویرایش
  • /کُرک/

کُرک

  1. (جانوری): الیاف حیوانی، پشم نرم بدن جانوران پشم‌دار.
  2. (مجاز): موهای تازه روییده شده در صورت جوانان.
  3. سقف خانه.
  4. خرچنگ.

ریشه شناسی۲

ویرایش
  • /کَرَک/
  1. (جانوری): بلدرچین، بدبدک، سلوی، مرغ خانگی، ماکیان.
  2. بلدرچین، پرنده‌ای کوچک از راستهٔ ماکیان‌سانان، تیرهٔ قرقاول‌سانان.

ریشه شناسی۳

ویرایش
  • /کُرُکّ/
  1. مرغ کُرْچ، حالت مرغی که آماده خوابیدن روی تخم است.
  1. ماکیانی که از بیضه کردن بازآمده و مست شده باشند‌‌.

––––

برگردان‌ها

ویرایش
ترجمه

منابع

ویرایش
  • فرهنگ لغت معین
  • فرهنگ بزرگ سخن
  NODES