about 5 years ago
Masoud
بروئر در صفحه 306 کتاب می نویسد:
در بیماران ما آن بخش از ذهن که از بخش دیگر گسسته می شود، 《به دل تاریکی پرت می شود》، درست همان گونه که تیتان ها در دهانه ی اتشفشان اتنا محبوس شده اند، موجودات اساطیری ای که می توانند زمین را به لرزه در آورند، اما هرگز نمی توانند وارد روشنایی روز بشوند.
وقتی شرح حال های روزانه ای را که بروئر و فروید از بیماران خود نوشته اند دنبال می کنیم متوجه حجم کار بالینی ای می شویم که انجام شده تا به نظریه ای در باب روان انسان دست یافته شود. وقتی روند درمان تا ماه ها به طول می انجامد و آن ها به دنبال جزئیات و فرضیات جدید هستند تا نشانه ای تنی را توجیه کنند و یا از بین ببرند. با مطالعه ی این شرح حال ها متوجه روند شکل گیری مفاهیمی مثل مقاومت و ناخودآگاه و نحوه شکل گیری نشانه ها و زبان کنایی هیستری می شویم.
در بیماران ما آن بخش از ذهن که از بخش دیگر گسسته می شود، 《به دل تاریکی پرت می شود》، درست همان گونه که تیتان ها در دهانه ی اتشفشان اتنا محبوس شده اند، موجودات اساطیری ای که می توانند زمین را به لرزه در آورند، اما هرگز نمی توانند وارد روشنایی روز بشوند.
وقتی شرح حال های روزانه ای را که بروئر و فروید از بیماران خود نوشته اند دنبال می کنیم متوجه حجم کار بالینی ای می شویم که انجام شده تا به نظریه ای در باب روان انسان دست یافته شود. وقتی روند درمان تا ماه ها به طول می انجامد و آن ها به دنبال جزئیات و فرضیات جدید هستند تا نشانه ای تنی را توجیه کنند و یا از بین ببرند. با مطالعه ی این شرح حال ها متوجه روند شکل گیری مفاهیمی مثل مقاومت و ناخودآگاه و نحوه شکل گیری نشانه ها و زبان کنایی هیستری می شویم.